در شهر بیت المقدس دو مسجد در کنار هم جلب توجه می کند: 1- مسجدالاقصی 2-مسجد قبه الصخره مسجدالاقصی دومین مسجد ساخته شده پس از مسجدالحرام است. این مسجد توسط سلیمان نبی (ع) در بیت المقدس ساخته شد. پس از فوت حضرت سلیمان و پایان حکومت نوادگان او بر فلسطین، این مسجد به مرور زمان تخریب شد تا اینکه در زمان خلیفه دوم به دستور او این مسجد تجدید بنا گشت. مسجد قبه الصخره بر فراز صخره ای بنا شده که پیامبر اکرم قبل از معراج به آسمان بر آن جلوس فرموده بودند. متاسفانه این مسجد به عنوان مسجد الاقصی به جهانیان (حتی مسلمانان) معرفی شده است در حالیکه مسجدالاقصی با گنبدی خاکستری (همانند آنچه در تصویر مشاهده می شود) در چند کیلومتری مسجد قبه الصخره قرار دارد. اسرائیل هم اکنون در حال ساختن معبدی یهودی در این مسجد به صورت مخفیانه است تا پس از ساختن آن با تخریب مسجدالاقصی واقعی و ساختن معبدی بر روی خرابه های آن خود را برای ظهور مسیح (منجی آخرالزمان یهودیان) آماده سازد و هم اکنون نیز اذهان مسلمانان را به مسجد قبه الصخره به عنوان مسجدالاقصی منحرف کرده است.
مسجد الاقصی
مسجد قبه الصخره
دستور العمل زیر براى ترک گناه مفید است.
1- ترک زمینه گناه: این خود زیرمجموعهاى دارد که مهمترین آن عبارت از است:
- کنترل چشم: دقیقا باید مواظب چشم خود بود که مبادا به نامحرم و کلًا هر آنچه که شهوتانگیز است، نگاه شود. عن الصادق (ع): «النظر سهم من سهام ابلیس مسموم و کم من نظرة اورثت حسرة طویله نظر دوختن تیرى مسموم از تیرهاى ابلیس است و چه بسا نگاهى که حسرت درازمدتى را (در دل) به ارث بگذارد»،(1)
تا حد امکان انسان از حضور در مجالس مختلط یا برخورد با نامحرم پرهیز نماید.
- کنترل گوش: باید از شنیدنىهایى که ممکن است به حرام منجر شوند و زمینهساز حرام هستند پرهیز شود. مانند نوار موسیقى، صداى شهوتانگیز نامحرم و.
- ترک مصاحبت با دوستان ناباب: دوستانى که باعث مىشوند انسان مزه گناه را مزمزه کند، در واقع دشمن هستند و باید از آنها پرهیز کرد.
از امام سجاد (ع) نقل شده: «النهى عن مصاحبة خمسة و محادثتهم و مرافقتهم فى طریق و هم الکذاب والفاسق والبخیل والاحمق والقاطع لرحمه حضرت از همراهى و سخن گفتن و رفیق بودن با پنج کس را نهى فرموده: کذاب، گناهکار، بخیل، احمق و کسى که قطع رحم کرده است»،(2)
البته اینها از مهمترین زمینههاى گناه هستند که باید ترک شوند ولى کلًا هر چیزى که زمینه گناه را فراهم مىکندباید ترک شود.
2- ترک فکر گناه: ترک زمینه گناه سهم به سزایى در ترک فکر گناه دارد ازاینرو هر چه بیشتر و دقیقتر زمینه گناه ترک شود فکر گناه کمتر به سراغ انسان مىآید. این فکر گناه است که شوق در انسان ایجاد مىنماید و بعد از شوق ارادهى عمل سپس خود گناه محقق مىشود، مسلما تا اراده و شوق و میل نسبت به کارى نباشد انسان مرتکب آن کار نمىگردد.
3- اشتغال به برنامه شبانهروزى: حتما باید شبانهروز خود را با برنامهریزى صحیح و متناسب وضع روحى و جسمى خود پر کنید و هیچ ساعت بیکارى نداشته باشید تا نفس شما را مشغول کند. در اوقات بیکارى وسوسههاى نفس و شیطان به سراغ انسان مىآید و او را به فکر گناه و سپس به خود گناه مىکشاند قال امیرالمؤمنین على (ع): «ان هذه النفس لامارة بالسوء، فمن اهملها، جمحت به الى المآثم براستى و حقیقت که این نفس (انسانى) پیوسته و مرتب به بدى امر مىکند در نتیجه هر کس آن را به خود واگذارد (و به کارى نگمارد) نفس او را به سمت گناهان مىکشاند»،(3)
4- روزه گرفتن: روزه گرفتن قواى حیوانى و شهوانى انسان را تضعیف مىکند اگر قواى شهوانى ضعیف گشت قهرا فکر گناه هم کمرنگ مىشود. عن ابى جعفر (ع) قال: «اذا شبع البطن طغى هرگاه شکم پر شود طغیان مىکند،(4)
مفهومش این است اگر شکم بر نشود طغیان نمىکند و بهترین قسم جوع و گرسنگى همان روزه گرفتن است.
تذکر این نکته بسیار ضرورى است که اولًا: روزه نباید براى بدن ضررى داشته باشد وگرنه شرعا حرام است. ثانیا: براى کارهاى روزمره مخل نباشد. ثالثا: اگر نه مضر بود ونه مخل فقط روزهاى دوشنبه و پنجشنبه باشد نه بیشتر ولى در هر صورت اگر براى روزه گرفتن عذرى است مورد بعدى یعنى ورزش دو برابر شود.
5- ورزش: هر روز ورزش لازم است البته آن ورزشهایى باشد که براى بدن ضررى ندارد مثل نرم دویدن و نرم طناب زدن و انجام حرکتهاى کششى و اگر براى روزه گرفتن عذرى هست زمان ورزشى دوبرابر شود مثلًا از بیست دقیقه به چهل دقیقه افزایش یابد.
6- فکر در مرگ: این یکى دیگر از چیزهاى بسیار مفید است که فکر گناه را یا از بین مىبرد و یا کم مىکند که این به شدت و ضعف فرو رفتن در فکر مرگ بستگى دارد اگر انسان با این واقعیت انس بگیرد و مردن را باور دل سازد نقشى سازنده و بالا برنده دارد. قال امیرالمؤمنین على (ع): «اذکروا هادم اللذات و منغص الشهوات و داعى الشتات یاد کنید (مرگ را) درهم کوبنده لذات را و تیره و تلخ کننده شهوات را و دعوت کننده جدایىها را»،(5)
یاد مرگ دل را از تعلق به شهوات جدا مىسازد و انسان را از گناه و فکر گناه باز مىدارد آنچه که بسیار مهم است این است که اولًا این فکر هر روز و مستدام باشد اگر شبانهروزى نیمساعت باشد کافى است ثانیا در مکان خلوتى باشد مخصوصا اگر آن مکان خلوت خود محیط قبرستان باشد به هر گونه که این
فکر در مرگ با جان عجین شود و باور دل گردد بسیار مطلوب است مثلًا یکى از کیفیتهاى فکر در مرگ را یکى از بزرگان چنین مىفرمود: تمام خاطرات تلخ و شیرین گذشته را در حد امکان مثل یک فیلم از ذهن بگذراند و به خود بباوراند که همه اینها گذشت و چند روز باقى مانده عمر هم مىگذرد لحظات جان دادن، وقتى که خویشان و نزدیکان را رها مىسازد و از تمام تلخ و شیرینىها وداع مىکند و همه و همه را به خوبى تأمل کند تا دل بلرزند و چشم بگرید.
سخن آخر این است که این دستورات وقتى نتیجه مىبخشد که هر چه دقیقتر به آن عمل شود زمان نتیجه آن بستگى به شرایط و خصوصیات افراد دارد، ازاینرو پىگیر زمان نتیجه نباید بود فقط هم و غمّ صرف عمل به دستورات شود.
کتب زیر سفارش مىشود:
1- نردبان آسمان (دروس اخلاق حضرت آیت الله بهاءالدینى)، تدوین و ویرایش: اکبر اسدى.
2- سلوک معنوى، تدوین و ویرایش: آقاى اکبر اسدى.
3- خودشناسى براى خودسازى، محمد تقى مصباح یزدى.
معناى مطالعه این کتب عمل کردن به آن از آغاز تا پایان نیست بلکه براى عمل به دستورالعملهاى اخلاقى ترتیبى لازم است که باید با علماى بزرگ اخلاق یا همین نهاد نمایندگى مشورت شود.
پىنوشت
(1)) سفینةالبحار، شیخ عباسى قمى، ماده نظر (.
(2)) همان، ماده صحب (.
(3)) الغرر والدرر، باب النفس به نقل از سرالاسراء، استاد على سعادتپرور، ج 1، ص 544، ح 4).
(4)) المحجةالبیضاء، ملا محسن فیض کاشانى، ج 5، ص 150).
(5)) الغرر والدرر، باب الموت، به نقل از سرالاسراء، استاد على سعادتپرور، ج 2، ص 159).
شرح مختصر زندگانی مولفشهید
استاد شهید آیت الله مطهری در 13 بهمن 1298 هجری شمسی در فریمان واقع در 75 کیلومتری شهر مقدس مشهد در یک خانواده اصیل روحانی چشم به جهان می گشاید. پس از طی دوران طفولیت به مکتبخانه رفته و به فراگیری دروس ابتدایی می پردازد. در سن دوازده سالگی به حوزه علمیه مشهد عزیمت نموده و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی اشتغال می ورزد. در سال 1316 علیرغم مبارزه شدید رضاخان با روحانیت و علیرغم مخالفت دوستان و نزدیکان، برای تکمیل تحصیلات خود عازم حوزه علمیه قم می شود در حالی که به تازگی موسس گرانقدر آن آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی دیده از جهان فروبسته و ریاست حوزه را سه تن از مدرسان بزرگ آن آیات عظام سید محمد حجت، سید صدرالدین صدر و سید محمد تقی خوانساری به عهد گرفته اند.
در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم از محضر مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (در فقه و اصول) و حضرت امام خمینی ( به مدت 12 سال در فلسفه ملاصدرا و عرفان و اخلاق و اصول) و مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبائی (در فلسفه : الهیات شفای بوعلی و دروس دیگر) بهره می گیرد. قبل از هجرت آیت الله العظمی بروجردی به قم نیز استاد شهید گاهی به بروجرد می رفته و از محضر ایشان استفاده می کرده است. مولف شهید مدتی نیز از محضر مرحوم آیت الله حاج میرزا علی آقا شیرازی در اخلاق و عرفان بهره های معنوی فراوان برده است. از اساتید دیگر استاد مطهری می توان از مرحوم آیت الله سید محمد حجت (در اصول) و مرحوم آیت الله سید محمد محقق داماد (در فقه) نام برد. وی در مدت اقامت خود در قم علاوه بر تحصیل علم، در امور اجتماعی و سیاسی نیز مشارکت داشته و از جمله با فدائیان اسلام در ارتباط بوده است. در سال 1331 در حالی که از مدرسین معروف و از امیدهای آینده حوزه به شمار می رود به تهران مهاجرت می کند. در تهران به تدریس در مدرسه مروی و تألیف و سخنرانیهای تحقیقی می پردازد. در سال 1334 اولین جلسه تفسیر انجمن اسلامی دانشجویان توسط استاد مطهری تشکیل می گردد. در همان سال تدریس خود در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران را آغاز می کند. در سالهای 1337 و 1338 که انجمن اسلامی پزشکان تشکیل می شود .استاد مطهری از سخنرانان اصلی این انجمن است و در طول سالهای 1340 تا 1350 سخنران منحصر به فرد این انجمن می باشد که بحثهای مهمی از ایشان به یادگار مانده است.
کنار امام بوده است به طوری که می توان سازماندهی قیام پانزده خرداد در تهران و هماهنگی آن با رهبری امام را مرهون تلاشهای او و یارانش دانست. در ساعت 1 بعد از نیمه شب روز چهارشنبه پانزده خرداد 1342 به دنبال یک سخنرانی مهیج علیه شخص شاه به وسیله پلیس دستگیر شده و به زندان موقت شهربانی منتقل می شود و به همراه تعدادی از روحانیون تهران زندانی می گردد. پس از 43 روز به دنبال مهاجرت علمای شهرستانها به تهران و فشار مردم، به همراه سایر روحانیون از زندان آزاد می شود.
پس از تشکیل هیئتهای موتلفه اسلامی، استاد مطهری از سوی امام خمینی همراه چند تن دیگر از شخصیتهای روحانی عهده دار رهبری این هیئتها می گردد. پس از ترور حسنعلی منصور نخست وزیر وقت توسط شهید محمد بخارایی کادر رهبری هیئتهای موتلفه شناسایی و دستگیر می شود ولی از آنجا که قاضی یی که پرونده این گروه تحت نظر او بود مدتی در قم نزد استاد تحصیل کرده بود به ایشان پیغام می فرستد که حق استادی را به جا آوردم و بدین ترتیب استاد شهید از مهلکه جان سالم بدر می برد. سنگینتر می شود. در این زمان وی به تألیف کتاب در موضوعات مورد نیاز جامعه و ایراد سخنرانی در دانشگاهها، انجمن اسلامی کردن محتوای نهضت اسلامی پزشکان، مسجد هدایت، مسجد جامع نارمک و غیره ادامه می دهد. به طور کلی استاد شهید که به یک نهضت اسلامی معتقد بود نه به هر نهضتی، برای اسلامی کردن محتوای نهضت تلاشهای ایدئولوژیک بسیاری نمود و با اقدام به تأسیس حسینیه ارشاد نمود و با کجرویها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد. در سال 1346 به کمک چند تن از دوستان اقدام به تأسیس حسینیه ارشاد نمود به طوری که می توان او را بنیانگذار آن موسسه دانست. ولی پس از مدتی به علت تکروی و کارهای خودسرانه و بدون مشورت یکی از اعضای هیئت مدیره و ممانعت او از اجرای طرحهای استاد و از جمله ایجاد یک شورای روحانی که کارهای علمی و تبلیغی حسینیه زیر نظر آن شورا باشد سرانجام در سال 1349 علیرغم زحمات زیادی که برای آن موسسه کشیده بود و علیرغم امید زیادی که به آینده آن بسته بود در حالی که در آن چند سال خون دل زیادی خورده بود از عضویت هیئت مدیره آن موسسه استعفا داد و آن را ترک گفت.
در سال 1348 به خاطر صدور اعلامیه ای با امضای ایشان و حضرت علامه طباطبایی و آِیت الله حاج سید ابوالفضل مجتهد زنجانی مبنی بر جمع اعانه برای کمک به آوارگان فلسطینی و اعلام آن طی یک سخنرانی در حسینیه ارشاد دستگیر شد و مدت کوتاهی در زندان تک سلولی به سربرد. از سال 1349 تا 1351 برنامه های تبلیغی مسجدالجواد را زیر نظر داشت و غالباً خود سخنران اصلی بود تا اینکه آن مسجد و به دنبال آن حسینیه ارشاد تعطیل گردید و بار دیگر استاد مطهری دستگیر و مدتی در بازداشت قرار گرفت. پس از آن استاد شهید سخنرانیهای خود را در مسجد جاوید و مسجد ارک و غیره ایراد می کرد. بعد از مدتی مسجد جاوید نیز تعطیل گردید. در حدود سال 1353 ممنوع المنبر گردید و این ممنوعیت تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت.
اما مهمترین خدمات استاد مطهری در طول حیات پر برکتش ارائه ایدئولوژی اصیل اسلامی از طریق درس و سخنرانی و تألیف کتاب است. این امر خصوصاً در سالهای 1351 تا 1357 به خاطر افزایش تبلیغات گروههای چپ و پدید آمدن گروههای مسلمان چپ زده و ظهور پدیده التقاط به اوج خود می رسد. گذشته از حضرت امام، استاد مطهری اولین شخصیتی است که به خطر سران سازمان موسوم به « مجاهدین خلق ایران » پی می برد و دیگران را از همکاری با این سازمان باز می دارد و حتی تغییر ایدئولوژی آنها را پیش بینی می نماید. در این سالها استاد شهید به توصیه حضرت امام مبنی بر تدریس در حوزه علمی قم هفته ای دو روز به قم عزیمت نموده و درسهای مهمی در آن حوزه القا می نماید و همزمان در تهران نیز درسهایی در منزل و غیره تدریس می کند. در سال 1355 به دنبال یک درگیری با یک استاد کمونیست دانشکده الهیات! زودتر از موعد مقرر بازنشسته می شود. همچنین در این سالها استاد شهید با همکاری تنی چند از شخصیتهای روحانی، «جامعه روحانیت مبارز تهران » را بنیان می گذارد بدان امید که روحانیت شهرستانها نیز به تدریج چنین سازمانی پیدا کند.
گرچه ارتباط استاد مطهری با امام خمینی پس از تبعید ایشان از ایران به وسیله نامه و غیره استمرار داشته است ولی در سال 1355 موفق گردید مسافرتی به نجف اشرف نموده و ضمن دیدار با امام خمینی درباره مسائل مهم نهضت و حوزه های علمیه با ایشان مشورت نماید. پس از شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی و آغاز دوره جدید نهضت اسلامی، استاد مطهری به طور تمام وقت درخدمت نهضت قرار می گیرد و در تمام مراحل آن نقشی اساسی ایفا می نماید. در دوران اقامت حضرت امام در پاریس، سفری به آن دیار نموده و در مورد مسائل مهم انقلاب با ایشان گفتگو می کند و در همین سفر امام خمینی ایشان را مسؤول تشکیل شورای انقلاب اسلامی می نماید. هنگام بازگشت امام خمینی به ایران مسؤولیت کمیته استقبال از امام را شخصاً به عهده می گیرد و تا پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن همواره در کنار رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی و مشاوری دلسوز و مورد اعتماد برای ایشان بود تا اینکه در ساعت بیست و دو و بیست دقیقه سه شنبه یازدهم اردیبهشت ماه سال 1358 در تاریکی شب در حالی که از یکی از جلسات فکری سیاسی بیرون آمده بود یا گلوله گروه نادان و جنایتکار فرقان که به مغزش اصابت نمود به شهادت می رسد و امام و امت اسلام در حالی که امیدها به آن بزرگمرد بسته بودند در ماتمی عظیم فرو می روند.
مقدمه
چندین سال است بهانه مقدس شهادت معلمی بزرگ وفرزانه ، استاد شهید مطهری(رحمه الله) دست مایه قدردانی و تجلیل از معلم شده است ، معلمی که انسان ساز و فردا پرداز است و تکریم و تعظیم او، تکریم و تعظیم علم است0 معلم ، معمار قلب هاست و بذر نور در دل ها می افشاند0 قدر دانی و تجلیل از معلم، قدردانی از باغبانی است که هر صبح، سبدی از صمیمیت با خود به کلاس می برد و با انگشتان مهربان خویش، بر شاخه قلب ها فردا را پیوند می زند. معلم را توقع نام و نان نیست0 این گمنام، هر روز از تنور داغ جانش هزاران نان بر سفره گرسنه دل ها می بخشد و از علقمه قلبش ، هزاران مشک به خیمه های عطش می رساند تجلیل معلم ، سپاس از انسانی است که هدف و غایت آفرینش را تا مین ، و سلامت امانت هایی را که به دستش سپرده اند ، تضمین می کند.
اهمیت تعلیم و تربیت و آثار آن
داشتن علم، به تنها یی ارزش نیست. هستند کسانی که دانش فراوان دارند ، ولی مانند ظرفی پر از عسل اند که هیچ منفذی برای استفاده از عسل ها در آنها نیست. علم دانشمند زمانی اهمیت دارد که آن را به دیگران منتقل کند و البته زکات دانش ، آموختن آن به بندگان خداست. عنایت خداوند متعال به معلم پاک نهاد و ایجاد توفیقات بسیار زیاد برای او در صحنه های گوناگون زندگی خانوادگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و نزدیکی به امامان معصوم (ع) یکی از آثار تعلیم است. به اعتراف بسیاری از معلمان ، یاد دادن به دیگران بهترین عامل برای جای گزین شدن مطالب علمی در ذهن است، زیرا معلم در مقام تعلیم، راهبر و راهنمای علمی افراد زیادی است و این موقعیت حساس، سبب تلا ش او در حل مشکلات علمی می شود که نتیجه اش بالا رفتن سطح علمی وی نیز خواهد بود. دانش شخصی که بیاموزد ولی ترییت نشود، مانند اسلحه ای است که با آن جان انسانها را به خطر می اندازد. در قرآن کریم که از تعلیم و تربیت به عنوان هدف پیامبران ذکر شده، در سه مورد تربیت بر تعلیم مقدم گردیده (بقره : 151، آل عمران: 164جمعه2) و تنها در یک آیه تعلیم بر تربیت مقدم شده است. (بقره 129)
ارزش و مقام معلم
سخنی زیبا از امام صادق (ع) ارزش و مقام معلم را خوب روشن می سازد0 حضرت می فرماید: ((تمامی جنبندگان روی زمین و ماهی های دریا و هر کوچک و بزرگ در زمین وآسمان خدا ، برای آموزگار خوب طلب آمرزش می کنند)). بحار الانوار ، ج 2 ، ص 17.
معلم، شاگردانش، این امانت های الهی را از آلودگی ها و تباهی ها حفظ کرده و سعی می کند با تعلیمات خود و تربیت آنان، زمینه رشد و کمالشان را فراهم آورد. انتظار جامعه از افراد به اندازه ارزش و مقام آنان است و بنابر این، معلمی که چنین مقامی دارد، هیچ گاه مرتکب اعمال نا شایستی نمی شود.
تاثیر معلم بر شاگرد
شاگردان به خاطر نفوذ روحی و معنوی معلم ، تاثیرات شگرفی از اومی گیرند که گاهی سر نوشت ملتی را تغییر می دهند0 بیشتر انسانهای موفق ، کامیا بی خود را مدیون معلمان خود می دانند و نیز افرادی هستند که سر خوردگی و شکست های زندگی شان ، ناشی از برخورد بد معلمان است0 استاد شهید مطهری (رحمه الله) در مورد تاثیر معلم خود حاج آقا میرزا علی شیرازی می گوید: (( او بزرگ مردی بود. مرا برای اولین بار با نهج البلاغه آ شنا کرد و درک محضر او را همواره یکی از ذخا یر گران بهای زندگی خود می شمارم که حاضر نیستم آن را با هیچ چیز معاوضه کنم و شب و روزی نیست که خاطره اش درنظرم مجسم نشود و یادی از او نکنم و نامی نبرم)) مرتضی مطهری، سیری در نهج البلاغه.
سوز و گداز معلم
نخستین و اساسی ترین نشانه معلم نمونه ، برخور داری او از سوز و گداز ((انسان سازی)) است. تنها عده معدودی از انسانها هستند که همه وجودشان سر شار از سوز و گداز سازندگی است0 این افراد عاشق تربیت هستند0 قوی ترین انگیزه در آنها ، سوز و شوق انسان سازی است 0 این افراد ، از هدایت فردی به شادی و خرسندی دست می یابند. سوز وگداز، اساسی ترین و ضروری ترین ویژگی معلم نمونه است. چنین معلمی به مدرسه و کلاس عشق می ورزد، زیرا او در چنین محیطی بهتر و کامل تر می تواند به هدف انسان سازی خود برسد. یکی از ویژگی های یگانه معلم نمونه انسان، پیامبر اکرم (ص) سوز و عشق به هدایت و ارشاد انسانها بود. (یوسف: 103).
هنر مندی معلم
معلم بودن، تنها در انحصار معلومات نیست ، بلکه افزون بر معلومات و تخصص، هر معلم باید با هنر معلمی آشنا باشد، یعنی بداند چگونه از معلومات خود بهره بگیرد و به عبارت دیگر، با چه زبانی با شاگردان سخن بگوید، چه شیوه هایی را در ارتباط با شاگردان در نظر بگیرد و چگونه با شاگردان ارتباط بر قرار سازد. معلم نمونه با بهره گیری از فنون روان شناسی، با قدرت و مهارت، امواج متلاطم کلاس را آرام کرده، تسلط و توانایی اداره کلاس را عملا" عرضه می دارد. این روانشناسی معلم برای اداره هر کلاس شیوه خاصی را در نظر می گیرد، چنان که در خصوص تک تک شاگردان نیز رفتار خاصی را انتخاب می کند. به رعایت همه این اصول، ((هنر معلمی )) میگویند. معلم نمونه، ص32.
اخلاق معلم
انسانها به طور فطری عاشق کمال هستند و بی اختیار در برابر کمال به خضوع در آمده، جذب آن می گردد. وقتی شاگردی جذب کمالی از کمالات معلم شود، به سوی آن کمال و صاحب کمال کشیده خوا هد شد. تغییرات اخلاقی، با گفتار و پند و اندرز صورت نمی پذیرد، بلکه کردار و رفتار انسانها ست که موجب دگرگو نی در دیگران می گردد. امام صادق (ع) در سخنی ارزشمند می فرماید: ((مردم را با اعمال و رفتار خود به خوبیها دعوت نمایید و توجه داشته باشید که دعوت زبانی، فاقد ارزش و بهاست)) همان، ص 35.
هر معلمی ((مربی)) است و بر این اساس، اخلاق و خوی معلم انسان را می سازد و درس و بحث علمی، بهانه ای بیش نیست.
فروتنی معلم
سزاوار است که معلم خوش خلق و فروتن باشد و با رفق و مدارا با شاگردان ارتباط بر قرار سازد. از امام صادق (ع) نقل شده که امیرالمومنان (ع) فرمود: ((دانشمندان واقعی سه ویژگی دارند: دانش و بینش، حلم و بردباری، سکوت و آ رامش و وقار)). همان، ص 101.
کسانی که عفل و خرد بیشتری دارند ، قدرت کنترل نفس آنان در مقایسه با دیگران زیادتر است0 وقتی بین دو انسان رابطه عا طفی و صمیمی نباشد، خود به خود جدایی بینشان به وجود خواهد آمد ، زیرا نزدیکی و صمیمیت، بسیاری از توهمات و پیش داوری ها از بین می برد. معلم متواضع با فروتنی خود، راه ارتباطی را به روی شاگرد می گشاید و شاگرد از این فرصت استفاده کرده، بسیاری از دشواری های فکری و روحی خود را حل خوا هد کرد. رسول خدا(ص) در این زمینه می فرماید: ((به شاگردانی که درس می دهید و با آنان که از آنها درس می آموزید ، با نرمی و ملایمت رفتار کنید)) همان، ص 104.
ویژگی های معلم موفق
انسان برای پرواز به سوی کمال ، به دو با ل علم و ایمان نیاز دارد و معلم که جاده کمال را به شاگردانش می نمایاند، بیش از دیگران نیازمند این دو گوهر است ، معلمی که به خدا ایمان ندارد، تنها آگاهی های خود را به شاگردانش منتقل می کند و شاگردان از آن دانش ها در امور دنیایی خود استفاده می کنند، ولی اثری در کمال انسانی آ نها نخواهد داشت. دانشمندان حقیقی، خدا پرست و با ایمان بوده اند. بعضی از این دانشمندان مشکلات علمی خود را با استمداد از خدای بزرگ و راز و نیاز به درگاهش حل می کردند.
امام جواد(ع) در این زمینه می فرماید: ((ما وسیله و ابزاری بیش نیستیم و معلم واقعی خداست، پس باید در کارمان به او توکل کنیم)) بحار الانوار، ج75، ص 364.
•· اخلاص
معلم در خدمت مقدس خود ، لازم است اندیشه اش را از هر چه غیر از خداست پاک کند. معلمی که به خاطر پول ، مقام ، شهرت ،و .... می آ موزد، پاداش او همین ها خواهد بود و این امور در مقابل خشنودی خداوند و پاداش بزرگ او بی ارزش است. عمل مخلصا نه و قیام خدایی موعظه رسول خدا (ص) در قرآن کریم است که می فرماید: ((ای رسول ما! (به امت) بگو که من به یک سخن شما را پند می دهم وآن سخن این است که برای خدا قیام کنید)) سبا: 46.
•· هدایتگری ومدیریت
هدف از بعثت رسول اکرم (ص) هدایت مردم به سوی خدا بوده است ، چنان که خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: ((ا ی رسول ما! تورا فرستادیم تا به اذن خدا مردم را به سوی او دعوت کنی)). احزاب: 45 و 46.
معلم نیز به پیروی از رسول خدا (ص) شاگردانش را به سوی هدایت و نور دعوت ، و آنان را ازتاریکی های گمراهی و جهل ، به روشنایی علم و تقوا هدایت می کند.
همچنین معلم موفق کسی است که در کنار هدایت شاگردان، توانایی اداره کلا س را نیز دا شته باشد. عواملی هم چون شوخی زیاد، مجا ل و میدان دادن بیش از حد به شاگردان ، گفتکوی یک جانبه معلم و بی روح بودن کلاس و.... به مدیریت او صدمه می زند. با پرسش از دانش آموزان و ایجاد تنوع گفتاری و رفتاری برای رفع خستگی شاگردان و آمادگی روحی و جسمی آنان به صورتهای مختلف، می توان کلا س را به خوبی مدیریت و اداره کرد. معلم نمونه، ص 57 و 58.
•· استقامت و پشتکار
معلم موفق در راه تعلیم شاگردان و از بین بردن جهل آنان ، ثابت قدم و استوار می باشد. ممکن است او بارها و بارها مطلبی را به شاگردان خود، به ویژه کودکان کم سن و سا ل بگوید ، ولی آنان نیاموزند. در این راه باید صبر کرد و دانست که نتیجه صبر، موفقیت است. دل های شاگردان کند ذهن، از سنگ سخت تر نیست و همان گونه که قطرات آب با گذشت زمان دل سنگ را می شکافد، تکرار و یادآوری مطالب توسط معلم نیز دل های سخت را خوا هد شکافت.
•· داشتن بیان و قلم خوب
ابزار اصلی کار معلم ، گفتارو سخن اوست و نیکوست از گفتاری گیرا و پر جاذبه برخوردار باشد 0 تحولات بزرگ جهان توسط کسانی صورت گرفته که دارای بیانی قوی بوده اند. خطبه ای کوتاه و شور انگیز از امام علی (ع) در جنگ صفین، روحی تازه در کا لبد بی جان لشکر دمید و توانستند دشمن را تار و مار کرده و شریعه فرات را از سپاهیان معاویه باز پس گیرند. اهمیت شیوه سخن گفتن برای معلم، کمتر از توان علمی او نیست. داشتن شیوه نگا رشی خوب نیز برای معلم لازم است واز نظر درجه اهمیت، در درجه بعد از سخن گفتن قرار دارد، زیرا تهیه جزوه، طرح سوال برای امتحان و..... به روش نوشتاری خوب نیاز دارد.
وظایف معلم
رکن اساسی در تعلیم و تعلم ، فکر کردن است که در دین مبین اسلام، اهمیت فراوانی دارد. امام علی (ع) می فرماید: ((هیچ دانشی هم چون اندیشیدن نیست)). از این رو معلم می تواند روحیه تفکر را در شاگردان خود ایجاد کرده و از تکلیف و درس زیاد که فرصتی برای تفکر به آنان نمی دهد بکا هد.
•· بالا بردن توان علمی خویش
توقف در یک حد از دانش و آگا هی، نقص بزرگی برای معلم است. لازم است معلم همراه با زمان و پیشرفت علوم بر دانش خود بیفزاید. استفاده از تجارب دیگران در زمینه تدریس برای معلم مفیداست وبر معلومات او می افزاید. همچنین لازم است یک معلم موفق، از فراگیری مهارت های نوین، غفلت نورزد.
•· وفای به عهد و عمل به گفته ها
شاگردان در مورد وعده های معلم، حساس اند و قول های او را هرگز از یاد نمی برند. بنا براین، نوشتن وعده ها و تصمیم های روزانه در دفتر کوچکی و عمل کردن به آن ها ،نشان از دقت معلم و راهی برای جلب اعتماد شاگردان دارد. معلمی که خود به گفته ها و نکات اخلاقی که بیان می کند عمل ننماید، سخنانش تاثیری نخواهد داشت و دانش وی بی ارزش خواهد بود. عیسی بن مریم (ع) فرمود: ((بدبخت ترین مردم کسی است که او را دانشمند بشناسند، ولی عملی در او دیده نشود)).
راهنمایی های معلم در زمینه های مختلف در صورتی اثر بخش است که خود در عمل به آن گفته ها از شاگردان پیشی گرفته باشد0 باید از امام علی (ع) درس بگیریم که فرمود: ((ای مردم! به خدا قسم شما را به هیچ اطاعتی ترغیب نمی کنم، مگر آنکه خود در عمل به آن پیشی گرفته باشم)). نهج البلاغه، صبحی صالح خطبه 175.
•· آگاهی دادن و ایجاد انگیزه درسی
معلم سخت کوش، افزون به تدریس ماده درسی، دانش پژوهان را با اوضاع و احوال جهان امروز آ شنا می کند تا نگرششان به جهان وسعت یا بد. انسانی که محدوده فکری اش از چهار دیواری روستا یا شهرش آن طرف تر نمی رود، نمی تواند انسان ارزشمندی شود. خدمت به مردم، کشور و دین دیدی وسیع می خواهد. یک عامل موثر در بی رغبت بودن بعضی از شاگردان به ماده درس، انگیزه و هدف نداشتن است که معلم می تواند با معرفی موضوع درس و شناساندن جا یگاه آن در بین علوم دیگر، این انگیزه و هدف را به وجود آورد. اگر شاگردان هدف از یاد گیری درس مورد نظر و فایده آن را بشناسند، با رغبت بیشتری آن را دنبال می کنند.
آغاز دوران تحصیل
استاد شهید مطهری، در سیزدهم بهمن ماه 1298 هجری، شمسی، در قریه فریمان از توابع استان خراسان در خانواده ای اصیل و روحانی به د نیا آمد. حرکات و رفتار استاد از همان اوان کودکی، از آینده درخشان او خبرمی داد. استاد شهید، تقوا و پاکی را از همان ایام از پدر آموخت. در حقیقت، نخستین معلم استاد که در ساختن شخصیت روحی و اخلاقی او تاثیر به سزایی داشت، محیط خانواده و پدر ایشان بود. و از همان کودکی، تقوا و پاکی را دوست می داشت ، از رفتار نا پسند پرهیز می کرد و از سه سالگی شروع به نماز خواندن نمود. عشق و علاقه وافر به قرآن و معارف اسلامی، ایشان را به مکتب کشا ند و پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی، در سیزده سالگی به حوزه علمیه مشهد راه یافت. ایشان مقدمات علوم اسلامی را در آن حوزه به اتمام رساند و در سال 1316 هجری شمسی، راهی حوزه علمیه قم شد.
استاد مطهری در حوزه علمیه قم
استاد مطهری در دوران اقامت در حوزه علمیه قم، از استادان معروف این حوزه بسیار بهره برد. از آغاز هجرت به قم، هوش سر شار و استعداد و پشتکارشگفت ایشان در فراگیری معارف اسلامی، نوید بخش آینده درخشان او بود. آن شهید سعید، مدت دوازده سال از محضر پرفیض حضرت امام خمینی(ره) بهره های فراوان برد و در درسهای اخلاق، فلسفه، عرفان، فقه و اصول ایشان شرکت جست. مطهری، مراتب علمی را چنان با سرعت پیمود که در اندک زمانی، به درجه استادی ارتقا یافت0 او که از شاگردان ممتاز حوزه بود، به زودی از استادان مشهور شده، به تدریس کتب و علوم مختلف پرداخت و حوزه و درسش زبانزد اهل دانش گردید.
تشکیل خانواده
استاد مطهری در سال 1329 شمسی، با دختر یکی از علمای مشهور خراسان، مرحوم آیت الله روحانی(ره) ازدواج کرد و زندگی بی آلایش خانوادگی را آغاز نمود. او پیش از ازدواج، در حجره ای از مدرسه فیضیه سکونت داشت و وضع لباس و زندگی اش حکایت از تنگدستی ایشان می کرد، در حالی که خود با نشاط تمام، بسیاری را از سرمایه های ملی و معنوی خویش بهره مند می ساخت. پس از ازدواج نیز هیچ تغییری در این امر رخ نداد و فقط حجره اش را تغییر داد و بعد از آن، در اتاقی استیجاری سکونت گزید.
او با آنکه زندگی اش به سختی می گذشت و گاهی مجبور می شد برای امرار معاش ، کتاب های خود را بفروشد یا از دوستان خود قرض بگیرد ، اما آن چنان بلند طبع بود که حتی همسر خود را از این امر آگاه نمی کرد تا مبادا رنج فقر را احساس کند. همان، ص 53.
مهاجرت به تهران
متفکر شهید استاد مطهری، در سا ل 1331 به تهران مهاجرت کرد و در آنجا به فعالیت های مختلف فرهنگی مشغول شد. از جمله این فعالیت ها می توان به این موارد اشاره کرد: تدریس در مدارس علمیه و دانشکده الهیات و معارف اسلا می تهران، ایراد سخنرانی در دانشکده ها و دانشگا ه های تهران و نیز انجمن اسلامی پزشکان و بسیاری از مسجدهای مهم تهران، انتشار کتابها و مقالات مختلف علمی، سیاسی، اخلاقی و تاریخی.
تاسیس حسینیه ارشاد
استاد مطهری از سا ل ها پیش، در فکر تاسیس مرکزی علمی و تحقیقی برای آموزش معارف اسلامی بود. این فکر تا حدودی با تاسیس حسینیه ارشاد تهران بر آورده شد. خود استاد در تاسیس حسینیه نقش بسیار مهمی داشت و از اعضای هیئت مدیره آن بود. آن بزرگوار امید داشت که این مرکز اسلامی بتواند در شناساندن اسلام و ایدئولوژی ا سلامی، توفیق مطلوبی یابد. از این جهت، با عشق و علاقه بسیار، قسمتی از وقت خود را صرف اداره آن نمود و تمام امور را با کنجکا وی خاص زیر نظر گرفت و خود نیز سخنرا نی های بسیار مهمی در این حسینیه ایراد فرمود. سه عنوان اصلی این سخنرانی ها عبارت بود از: تحریفات واقعه تاریخی عاشورا، حماسه حسینی و جاذبه و دافعه علی (ع).
ویژگی های آثار استاد مطهری
استاد مطهری در عمر پر برکتش، آثار بسیار ارزنده ای از خود بر جای گذاشت و به فرموده مقام معظم رهبری، آثاراو مبنای فکری نظام جمهوری اسلامی است. به طور کلی با مطا لعه و بررسی آثار استاد ویژگی های مهم زیر را در همه آثار ایشان به روشنی می بینیم:
اسلامی بودن، انقلابی و حماسه آفرین بودن، هما هنگی با نیازهای روز، تنوع و نوآوری، آگاهی به زمان، به کار بردن تغییرات نو وابتکاری، تحقیقی بودن، و داشتن سبک مناسب.
مهمترین رسالت استاد
مقام معظم رهبری حضرت ایت الله خامنه ای، در تشریح شخصیت کم نظیر استاد مطهری می فرماید:
((استاد شهید مطهری، تعلیم و تربیت را مهمترین رسالت خود می دانست. او فقط در کلاس درس معلم نبود بلکه در خانه، در میان دوستان و در اجتماع نیز معلمی توانا به حساب می آمد. با تقوا طاهر، اهل قرآن، اهل نماز شب و گریه در پیش خدا و یک الگوی معلمی بود. به علم و معلومات و فراگیری اهمیت می داد. او تا آخر عمر پر برکت خود، علی رغم دریای علم مواجی که داشت، در فکر یاد گیری بود)).
مطهری از معماران نظام جمهوری اسلامی
مقام معظم رهبری درباره نقش سترگ استاد مطهری در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی می فرماید: ((مطهری، یکی از معماران نظام جمهوری اسلامی بود و یکی از کسانی بود که طرح اصلی نظام اسلامی با مغز قوی و دل آگاه و هوشمندی علمی او شکل گرفت، لذا وجود مطهری یک وجود مستمر است. تا جمهوری اسلامی و دل های تپنده مخلص و فدا کار این ملت وجود دارد، مطهری زنده است. مطهری در وجود تک تک افرادی است که برای انقلاب و نظام مقدس خدمت می کنند و آینده این انقلاب، تجلیگا ه مطهری هاست)).
مبارزه با انحراف
از آنجا که استاد مطهری به اعماق فرهنگ پر بار اسلامی پی برده بود و به متون اولیه ا سلام تسلط داشت تحریفاتی را که از سوی شیاطین در فرهنگ اسلام به وجود می آمد، به خوبی می شناخت. حساسیت بسیار شدیدی که آن بزرگوار به الحاد و التقا ط داشت، از شناخت عمیق او از اسلام سر چشمه می گرفت و او که اهل قلم و اندیشه و علم بود، نا گزیر می بایست در میدان مبارزه فکری، اسلام را از خطراتی که آن را تهدید می کرد، حفظ می کرد و هر جا که لازم می دید، زنگ خطر را برای مسلمانان به صدا در می آورد. آن استاد گران مایه به مکا تب مادی آگا هی کامل داشت و التقاط های فکری و زیرکا نه منحرفان را به خوبی درک می کرد و در برابر آنها می ایستاد؛ چنان که در کتاب علل گرایش به ما دی گری، به مبارزه با طرز تفکر الحادی و التقا طی پرداخته، مادی گری را ریشه یابی نموده و بی پا یگی آن را روشن ساخته است.
تحکیم پیوند حوزه و دانشگاه
مقام معظم رهبری درزمینه نقش سازنده استاد مطهری در تحکیم پیوند حوزه و دانشگا ه چنین می فرماید:
((به نظر من، مرحوم مطهری با دو ابزار توانستند تفاهم و نزدیکی بین دو قشر روحانی و دانشگا هی به وجود بیاورند؛ یکی تلاش علمی و دیگری غنای شخصیت ایشان)). از لحاظ تلاش علمی، ایشان در دانشگا ه تدریس می کردند و با دانشجویان انس و الفتی داشتند. آن بزرگوار از موفق ترین چهره های روحا نی در میان محیط های دانشگا هی بودند0 تحصیلکرده های جدید می دیدند که یک روحانی عا لم، متفکر و فاضلی در بین خود دارند که می تواند به شبهات آنها در باره اسلام پاسخ درست و قانع کننده ا ی بدهد. این خود عامل بسیار مهمی بود که دانشجویان به سمت حوزه های علمیه و قشر روحانیت تمایل پیدا کنند.
اری، مطهری فاصله هایی را که رژیم پهلوی بین حوزه و دانشگا ه به وجود آورده بود، با تیز بینی تشخیص داد و به از بین بردن آن همت گماشت.
هدایت نسل جوان
یکی از آسیب پذیر ترین و حساس ترین نیروها و سر ما یه های با ارزش هر کشور، نسل جوان آن است. استاد شهید مطهری در شمار معدود اندیشمندان اسلامی بود که با آشنایی کا مل به زبان و نیاز نسل جوان به موقع وارد صحنه شد و با سخنرانی ها و کتاب هایش، به هدایت و ارشاد این نسل پرداخت و آگاهی لازم را در مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن به آنها داد. حیات علمی استاد مطهری، حاکی از تلاش خالصانه و عاشقانه برای هدایت نسل جوان بود. امام خمینی (ره) در سخنانی در مورد ایشان فرمودند: ((مرحوم آقای مطهری یک فرد بود. جنبه های مختلف در او جمع شده بود. خدمتی که به نسل جوان و دیگران کرده، کمتر کسی کرده است)). همان، ص 22.
شهادت استاد
در شب یازدهم اردیبهشت ماه 1358 سنگفرش خیابان ((فخر آباد)) تهران گلگون شد. آری، درست پس از هشتاد روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پاره تن امام به جاودانگی پیوست. همسر شهید مطهری در این باره می گوید: ((ایشان همیشه مورد تهدید گروهک ها بودند؛ به خصوص گروه فرقان که با تلفن و نامه، ایشان را تهدید به مرگ می کرد، و چون شهادت آرزوی او بود، بدون هراس به کار خود ادامه می داد)). با شهادت این استاد فرزانه، رهبر کبیر انقلاب حضرت اما م خمینی (ره) و بسیاری از شخصیت های سیاسی کشور، پیام های تسلیت جدا گانه ای صادر کردند و همچنین مجالس سوگواری استاد در شهرهای مختلف کشور و حتی برخی از کشور های خارجی، از جمله بحرین، مکزیک، بیروت، شوروی سابق، کویت، چین، ترکیه، ایتالیا و... برگزار شد.
به دنبال سرکوب شدید جنبشهای مردمی در کشور عربستان و نقص آشکار حقوق بشر، اعتراضات مختلفی در مجامع بینالمللی برای پیشگیری از این اقدامات صورت گرفته است. دیدهبان حقوق بشرسازمان ملل در گزارشی که اخیرا منتشر کرده اظهار داشت سرکوب مردم در عربستان بسیار سیستماتیک و وحشتناک بوده و نیروهای امنیتی به دلایلی واهی افراد را شکنجه داده و به زندان محکوم میکنند.
برملا شدن چهره واقعی آل سعود برای اهل سنت
اعتراضات مردمی عربستان در ابتدا با تظاهرات مسالمتآمیز دهها هزار نفری شیعیان این کشور نسبت به تبعیض و فساد آل سعود آغاز شد، اما رفته رفته با گسترش اعتراضات به دیگر نقاط عربستان و تشدید سرکوب نیروهای امنیتی آل سعود، پرده از ماهیت واقعی دربار آل سعود کنار رفت.
همراه با برملا شدن چهره واقعی آل سعود، مسلمانان اهل سنت عربستان نیز به صف اعتراضات گسترده مردمی پیوستند، بهطوری که در اعتراضات مردم عربستان، دهها هزار نفر از اهل سنت شرکت میکنند و بنابر اخبار منتشر شده در وبلاگهای منتشر شده نزد مخالفان خاندان آل سعود گفته میشود دهها هزار نفر از سنیهای مخالف دربار عربستان در هنگام اعتراضات بازداشت شده و تحت شدیدترین شکنجهها قرار میگیرند.
فقر شدید در کشور طلا
شاهزدگان آل سعود که گفته میشود تعداد آن به هفت هزار نفر میرسد، سرمایه هنگفت باد آورده خود را در کشورهای غربی به عیش و نوش و خوشگذرانی مصرف میکنند و روزی نیست که خبری از فساد و عیاشی این شاهزداگان در رسانههای خبری منتشر نشود.
خرید گرانترین هواپیمای شخصی دنیا توسط شاهزاده سعودی
اما از طرف دیگر، اگر نگاهی به وضعیت اقتصادی مردم عربستان بخصوص شیعیان این کشور انداخته شود، متوجه میشویم آل سعود سرمایه هنگفتی که از فروش نفت بدست میآورد در انحصار اطرافیان خود قرار داده و مردم این کشور هیچ سهمی از این ثروت ندارند.
بنا بر گزارشات مستندی که توسط سازمانهای مستقل منتشر شده است، بیش از 50درصد مردم شبه جزیره عربستان زیر خط فقر زندگی کرده و از کوچکترین حقوق شهروندنی نیز برخوردار نیستند.
روزنامه انگلیسی گاردین در گزارشی ضمن اشاره به محرومیت اکثریت جامعه عربستان از ثروت آل سعود، اذعان میکند در حالی که عربستان یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیا است، میلیونها عربستانی با فقر شدید دست و پنجه نرم میکنند.
اعتراضات نسبت به نحوه حکومت در کشورعربستان چندی است که شدت گرفته و تظاهرکنندگان به احقاق حقوق مدنی و اجتماعی خود اصرار دارند. خاندان آلسعود با ایجاد ترس و بهرهبردن از دلارهای نفتی تاکنون توانسته سالها بر مردم این کشور حکمرانی کند، ولی در طی سالیان اخیر، و پس ازبیداری اسلامی در کشورهای منطقه، حکومت آل سعود وجاهت خود را از دست داده و به تدریج در حال فروپاشی است.
صدور نیروی امنیتی به کشورهای تحت سلطه آل سعود
در حالی که شعله اعتراضات مردمی در عربستان هر روز شعلهور تر شده و به شهرهای تحت تسلط کامل آل سعود، مانند مکه و مدینه نیز گسترش یافته است، حکومت آل سعود با حمایت از سرکوب جنبشهای مردمی منطقه تلاش میکند خود را موج بیداری اسلامی رهایی بخشد.
آل سعود همزمان با تامین هزینههای مالی تروریستهای سوریه و ایجاد تفرقه در کشورهای اسلامی، نیروهای امنیتی و سرکوبگر خود را به کشورهای تحت سلطه مانند یمن و بحرین میفرستد تا شاید بتواند از گسترش بیداری اسلامی در منطقه جلوگیری کند.
بنا به گزارشات موجود در رسانههای خبری، نیروهای امنیتی آل سعود از همان ابتدای انقلاب مردمی بحرین با تجاوز به خاک این کشور در صدد سرکوب معترضان هستند.
گفتنی است، بارها مقامات سعودی و آل خلیفه علنا اعلام کردهاند که نیروهای امنیتی آل سعود در بحرین به سرکوب مردم این کشور میپردازند.
وضعیت شیعیان در شبه جزیره عربستان
یکی از دلایل اضمحلال تدریجی خاندان آلسعود، دشمنی آنها با شیعیان است. طبق آخرین آمار رسمی، شیعیان 20 درصد از جمعیت کشورعربستان را تشکیل میدهند.
مفتیهای درباری وهابی عربستان، تبلیغات گسترده، غیرمنطقی و ظالمانهای راعلیه شیعیان دامن میزنند. بنابر گزارش سازمانهای حقوق بشری، شیعیان در عربستان از پایهایترین حقوق شهروندی نیز برخوردار نیستند.
شیعیان درکشورعربستان از محرومیت اجتماعی و سیاسی گستردهای که عمال آلسعود به آنها تحمیل کردهاند رنج میبرند و حقوق شهروندی آنها به صورت گسترده توسط عمال آل سعود نقض میشود.
هم اکنون و بر اساس آمار منتشر شده از سوی فعالان حقوق بشری درعربستان، تعداد شیعیان زندانی نیزدرکشورعربستان، به دهها هزار نفر میرسد که اکثر آنها بدون دلیل خاصی به زندان افتادهاند.
نقض حقوق بشر در شبه جزیره عربستان چگونه صورت میگیرد؟
به دنبال گسترش موج اعتراضات مردمی در کشورهای عربی و بیداری اسلامی در منطقه، نگرانیهای سران فاسد عربی افزایش یافته است.
مردم مسلمان این کشورها با الگو قراردادن انقلاب اسلامی ایران، به دنبال احقاق حقوق پایمال شده خود در تمامی سالهای پیشین هستند. کشورهای عربی به ویژه عربستان سعودی با کمک گرفتن از دول غربی سعی کردهاند جلوی فروپاشی نظامهای فاسد خود را بگیرند.
در این میان، عربستان سعودی با بهرهگیری از دلارهای نفتی، سرکوب گستردهای را درپیش گرفته است. نقض حقوق بشر در کشور عربستان به شکلی گسترده در حال افزایش بوده و دستگیری فعالان حقوق بشر و مبارزان آزادی مردم این کشور دیگر به امری معمول تبدیل شده است.
مقامات امنیتی به بهانه اقدامات تروریستی و ضدنظام تمامی فعالیتهای این فعالان حقوق بشر را کنترل میکند.
فرستاده ویژه حقوق بشر روسیه،"کنستانتین دولگوف"، ناآرامیها در شرق عربستان سعودی را درگیری میان نیروهای امنیتی و تظاهرکنندگان صلحطلب خوانده و نسبت به این رخدادها، ابراز نگرانی شدید کرده است.
به گفته کنستانتین دولگوف، این ناآرامیها در چند هفته اخیر شدت گستردهای یافته و در طی آن، نیروهای امنیتی آل سعود با استفاده از سلاحهای گرم و سرد به تظاهرکنندگان حملهور شده و تعدادی از آنها را به شهادت رساندهاند.
گفته میشود، هزاران نفر که بیشتر آنها مرد و شماری نیز کودک هستند، از مارس 2011 در این منطقه بازداشت و بدون برگزاری دادگاه و تفهیم اتهام به زندان افتادهاند.
مقامات رژیم عربستان سعودی در مدتی 11 مسجد متعلق به شیعیان را پلمب و مسدود کردند.
حکم اعدام روحانی شیعه عربستان
مرداد ماه سال 1391 نیروهای امنیتی سعودی با حمله مسلحانه به اتومبیل "آیت الله شیخ نمر آل نمر" پس از مجروح کردن وی، او را ربوده و به مکان نامعلومی انتقال دادند. "شیخ نمر" همواره از مخالفان رژیم آلسعود بوده است.
"محمد شحاته" مسئول پرونده عربستان در شبکه اطلاعات حقوق بشر عربی اظهار داشت: دادستانی عربستان، فقط به این خاطر که شیخ نمر خواستار تغییرات اجتماعی وسیاسی در کشور شده است، اشد مجازات را برای او درخواست کرد. شحاته با بیان این که رسیدگی به پرونده شیخ النمر به دادگاه ویژه جنایی در عربستان واگذار شده است، تاکید کرد: این دادگاه، ویژه محاکمه متهمان تروریست است نه اندیشمندان.
تصویر "شیخ نمر" پس از ترور توسط رژیم آلسعود
محمد شحاته تصریح کرد: اتهاماتی که به فعالان سیاسی در عربستان وارد میشود از پیش تعیین شده است، به طوری که اتهامات مطرح شده علیه"رائد بدونی" یکی دیگر از فعالان سیاسی حقوقی در عربستان هم کاملا مشابه اتهامات القحطانی، الحامد و النمر است.
در عربستان سعودی بسیاری از قضات دادگاهها بر مبنای نظر و دیدگاههای شخصی و دستوری حکم صادر میکنند.
در پی برگزاری چندین تظاهرات در حمایت از زندانیان فراموش شده در منطقه الشرقیه، نیروهای سعودی با یورش به شهر "العوامیه" به سوی منازل تیراندازی کردند.
فعال حقوق بشر،"محمد صالح الزنادی" روز پنجشنبه سوم فروردین در شهر العوامیه، در جریان حمله نیروهای امنیتی سعودی، با گلوله مجروح شد. الزنادی در جریان این عملیات ترور هدف سه گلوله قرار گرفت.
بر اساس تصاویر ویدئویی منتشر شده، نیروهای امنیتی عربستان سعودی با بازداشت گسترده مخالفان رژیم حاکم، آنها را در شرایط اسفباری نگه داشته و بطور مستمر آنها را به باد کتک میگیرند.
وجود صدها هزار زندانی سیاسی در عربستان
فعالان عربستانی میگویند بیش از 100 هزار زندانی سیاسی در سراسر این کشور وجود دارد که به گفته انجمن حقوق بشر عربستان به طور فیزیکی و روحی مورد شکنجه قرار میگیرند. بازداشتشدگان به شدت از ازدحام جمعیت در سلولها و بدرفتاری زندانیان و کمی غذا و عدم وجود تخت کافی برای خواب شکایت و تاکید کردند. یکی از بازداشتیها گفت که یک راهرو زندان که 6 سلول و 6 سرویس بهداشتی دارد گنجایش بیش از 60 نفر را ندارد اما بیش از 300 نفر در آن به سر میبرند.
اشغال بحرین توسط نیروهای امنیتی آل سعود
در تظاهرات مردم مسلمان بحرین علیه رژیم آل خلیفه، نیروهای امنیتی رژیم با حمله به مردم، تاکنون دهها نفر را بر اثر شلیک گازهای سمی به شهادت رساندهاند. در تظاهرات مردم بحرین که خواستار خروج نیروهای متجاوز سعودی، اماراتی و کویتی و اصلاحات سیاسی و قانونی هستند، شمار زیادی از افراد توسط نیروهای امنیتی مجروح و کشته میشوند.
شواهد سازمانهای حقوق بشری نشان میدهد شماری از معترضان زیر شکنجه شدید رژیم آل خلیفه جان خود را از دست داده یا دچار نقض عضو شده و تعدادی از زنان بحرینی نیز بر اثر استنشاق گازهای سمی در جریان تظاهرات مسالمت آمیز خود دچار سقط جنین شدهاند.
.
پزشکان مدافع حقوق بشر میگویند که تعداد زیادی از دکترها و پرستارها بازداشت، شکنجه و یا ناپدید میشوند چرا که آنها مدارک و شواهد مهمی از قساوتهای مقامات نیروهای امنیتی و پلیس ضد شورش در سرکوب تظاهرکنندگان دولتی محسوب میشوند.
سازمان یمانیهای مهاجر با انتشار بیانیهای اعلام کرد که 300 هزار یمنی در پی به اصطلاح اجرای اصلاحات قانون کار کارگران خارجی در عربستان سعودی از این کشور اخراج شدهاند. این عمل در اصل به منظور مقابله به مثل با یمنیهای مبارز انجام گرفته است. منابع آگاه عربستانی شمار مهاجران یمنی که توسط مقامات رژیم سعودی به کشور خود باز گردانده میشوند، را روزانه دو هزار یمنی برآورد میکنند.
روزنامه گاردین در گزارشی نوشت که در حال حاضر در کشور عربستان صدها خدمتکار زن خارجی در انتظار اعدام به سر میبرند. عربستان در سال 2012 حداقل 100 کارگر خارجی را اعدام کرده است. پژوهشگر حوزه عربستان در عفو بینالملل اظهار داشت که دلیل اعدام این افراد اتهام قتل است. اکثر این خدمتکاران گفتهاند که به امید کارمناسب و کسب درآمد به این کشور آمدند ولی صاحبانشان به قصد ارضای امیال حیوانی خود آنها را استخدام کرده و پس از مدتی به آنها تجاوز میکنند.
تصویر زن خدمتکار اندونزیایی در حالی که به طرزی غیرانسانی در صندوق عقب ماشین سوار شده است
در یک مورد، پس از اعدام یک خدمتکار 50 ساله اندونزیایی، رژیم آلسعود برای فرونشاندن اختلافات بهوجودآمده از مقامات کشور اندونزی عذرخواهی کردند.
60 درصد مردم از داشتن مسکن محروم هستند
علی ابراهیم" ،مخالف سیاسی دولت عربستان سعودی، اظهار داشت: دولت عربستان وجود سه میلیون فقیر در این کشور را تکذیب اما همزمان اذعان میکند که 600 هزار خانواده مشمول کمکهای اجتماعی هستند. "علی ابراهیم" اشاره کرد میلیونها شهروند سعودی به خاطر بی توجهی دولت این کشور درمبارزه با فقر و بیکاری زیرخط فقر بسرمیبرند و جامعه عربستان به دو طبقه فقیر و ثروتمند تقسیم شده است.
وی افزود: آمارها نشان میدهد که 65 درصد شهروندان عربستانی از داشتن مسکن بی بهره هستند اما تصویری که از عربستان در رسانهها منعکس میشود نشان میدهد که این کشور نفت خیز، سرزمین ثروتمندان است.
وی با بیان اینکه "هشت میلیون شهروند سعودی داراییهای خود را به سبب فروپاشی بازار بورس این کشور از دست دادهاند"، با هشدار درباره گسترش پیامدهای فقردر جامعه عربستان افزود: دولت عربستان طرحی اقتصادی برای ایجاد توازن اقتصادی، معیشتی و اجتماعی با وجود درآمد سالانه نفتی حداقل 209 میلیارد دلاری ندارد.
روزنامه فرامنطقهای " الشرق الاوسط" وابسته به عربستان نیز درمقالهای به وجود بحران اخلاقی، فقر وبیکاری در این کشور اعتراف کرده است.
شاهزاده بسمه بنت سعود بن عبدالعزیز که برادرزاده عبدالله پادشاه عربستان و از فعالان سیاسی است، در گفتوگو با رسانههای انگلیسی تاکید کرد در قبال رویدادهای اخیر کشورش سکوت نخواهد کرد.
شاهزاده بسمه سعود گفت: "خاندان سلطنتی متشکل از دو هزار میلیونر است که همه آنها قدرت و ثروت را در اختیار دارند و هیچ کس جرات اعتراض به آنها را ندارد زیرا معترضان هر چه دارند، از دست خواهند داد. مخالفان سعودی اهدا مبالغی به نیازمندان سایر کشورها را یک ژست سیاسی میدانند تا اخبار مربوط به فقر گسترده در عربستان را پنهان کنند".
وی افزود: "اگر شما فقیر باشید و دزدی کنید، دست شما پس از سه بار طرح اتهام قطع خواهد شد. اما اگر شما ثروتمند باشید و دزدی کنید، هیچ کس به شما چیزی نخواهد گفت."
همایشی در حمایت از حقوق شهروندان مظلوم عربستانی
اخیرا موسسه ژئوپلتیک پاریس نشستی بین المللی درباره نقض حقوق بشردرعربستان سعودی، در محل مجلس سنای فرانسه برگزار کرد که در آن جنبههای مختلف نقض حقوق بشر در عربستان مورد بررسی قرار گرفت.
در این نشست به علت فشارهای رژیم عربستان بر سناتورها، از هرگونه تصویربرداری جلوگیری شد؛ امری که باعث انتقادهای شدیدی از سوی ناظران شد.
در این همایش بینالمللی، صاحب نظران و اندیشمندان مطرح حوزه خاورمیانه و به ویژه صاحب نظران و اندیشمندان عربستان سعودی حضور داشتند. محور اصلی گفتگوهای این همایش، نقض حقوق بشر، پایمال کردن حقوق زنان و شیعیان، و تبدیل عربستان به کشوری دموکرات بوده است.
"حمزه الحسن"، فعال حقوق بشر و یکی از رهبران مخالف رژیم آلسعود، ریاض را به عنوان گورستان حقوق بشر توصیف کرده و وضعیت زندانیان سیاسی را در این کشور اسف بار میداند. الحسن با اشاره به فشار بر شیعیان، حکومت وهابیها را محکوم کرده و خواستار آزادی هرچه زودتر تمامی زندانیان سیاسی شیعه شد.
در مقالهای که توسط "علی راستبین" ارائه شد، افشا گردید که ریاض سعی دارد تحت پوشش اتحاد، استقلال بحرین را از بین ببرد. با توجه به متزلزل شدن پایههای رژیم آلسعود، این کشور در نظر دارد تا با تشکیل اتحادیه کشورهای ساحلی جنوب خلیج فارس، تمامی تلاش خود را برای حفظ ارکان خود انجام دهد.
"پیر ریگلو"، مدیر موسسه تاریخی علوم اجتماعی، در پایان این همایش اظهارداشت که نقص آشکار حقوق بشر در عربستان باعث بروز دردهای عمیقی شده و باید به طریقی صلحآمیز و بدون اعمال فشار این مسئله را حل و فصل کرد. وی خاطر نشان ساخت که به کارگیری زنان در مشاغل مختلف و عدم ارائه تسهیلات لازم و ضروری به آنها، موجب دودستگی و سرخوردگی این قشر فعال اجتماع خواهد شد.
یکی از محققان مشهور حاضر دراین همایش، پروفسور "جرار فرانسوا دومون"، استاد دانشگاه سوربون بوده که با ارائه مقالهای تحلیلی- مقایسهای نشان داد که در قانون اساسی منتشر شده در سال 1992 درعربستان، از واژه "زن" استفاده نشده است.
در انتهای این همایش بینالمللی که به علت لابیهای خاندان آلسعود، انعکاس بسیارکمی در رسانههای خبری جهان داشته، راهکارهایی برای بیرون رفت کشور عربستان از وضعیت حاد فعلی ارائه شد. بسیاری از محققان حاضر در این همایش اعتقاد دارند که زیرپا گذاشتن حقوق اقشار مختلف اجتماعی و اقلیتهای دینی هیچ سودی برای مقامات سعودی نداشته و این کشور در صورتی از بحران نجات مییابد که در راس حکومت خود، مفتیهای وهابی را کنار گذاشته و به مسلمانان واقعی اجازه عرض اندام دهد.